میرزا محمدعلی سروش اصفهانی ـ
متخلص به (سروش) و ملقب به "شمس الشعرا" در حدود سال 1191 خورشیدی در قریهی
سِده یا همان خمینی شهر کنونی دیده به جهان گشود. پدرش قنبر علی از دهقانان اصفهان
بود. میرزا محمدعلی سروش سدهای اصفهانی در آغاز جوانی شغل پدر را دنبال میکرد ولی
بعد از فوت پدر ، برادرانش با وی بنای ناسازگاری گذاشته او را به قهر از خانه پدری
بیرون کردند.
وی ناگزیر
از زادگاه خویش یعنی خمینی شهر به اصفهان آمد و به راهنمایی ارباب ذوق، به خدمت
علامه بزرگ حاج سید محمدباقر بیدآبادی که از اجلهی علمای اصفهان بود رسید و در سایهی
حمایت و تشویق آن استاد سخنشناس شعر دوست، شهرت پیدا کرده و در میان شعرا و فضلای
اصفهان معروف گردید.
در آن
زمان آوازهی شهرتش از اصفهان به دیگر شهرهای ایران رفت تا به دربار پادشاهان
قاجاریه راه یافت.
میرزا
محمدعلی سروش اصفهانی بعد از حکیم قاآنی شیرازی ، بزرگترین قصیده سرای دورهی
قاجاریه است که گوی سبقت را از دیگران ربود. وی در سرودن قصیده، بیشتر شیوهی فرخی
و امیر معزی را دنبال میکرد. از سرودههایش چنین بر میآید که وی مردی بسیار پاک
اعتقاد و پرهیزگار بودهاست.
میرزا
محمدعلی سروش سدهای اصفهانی نزدیک به 15 سال در تبریز به سر برد و در تمام دورهی
ولیعهدی ناصرالدین شاه در دستگاه وی عزت و احترامی بسزا داشت. در سال 1264 هجری که
ناصرالدین شاه از تبریز به تهران عزیمت و بر تخت سلطنت جلوس کرد؛ وی نیز به دربار
رفته و تا پایان عمر از محرمان و ملازمان شاه بودهاست.
مقام و
جایگاهش نزد ناصرالدین شاه به جایی رسید که به سال 1271 هجری در مقابل یک قصیده، بیست
هزار اشرفی طلا از شاه گرفت و به لقب شمس الشعرایی ملقب گردید. مطلع قصیدهای که
ناصرالدین شاه او را لقب شمس الشعرا داد:
پیراسته زلف تو آراسته
رخسار بردند دل و دین مرا هر دو
به یکبار
بستی تو مرا دل به دو پیراسته
سنبل بردی تو مرا دین به دو آراسته
گلنار
با غیر همه مهری و با من
همه کینه با خلق همه صلحی و با من همه
پیکار
بالای تو ای مهربتان سرو
روان است نه نه که بلای دل و آشوب روان
است
رخسار تو برگ سمن است و گل
سیراب نه نه که پر از لاله یکی لاله ستان
است
زلفین گره گیر تو اویخته
تا دوش نه نه گرهش باز کنی تا به
میان است
سروش
اصفهانی یک شاعر كاملاً درباری است، با همهی ويژگی هايش كه آزْوَزری و تنگ چشمی و
… از ويژگی هاي آن است و در یکی از سفرهایی كه با ناصرالدين شاه، به یکی از ايالتهای
ايران رفته است، شعرهایی آنچنانی سروده و زنده ياد مهدي اخوان ثالث نيز نقد منظومی
دربارهی آثار او داد كه خواندنی است.
سروش در
مرثيه سرایی قدرت بسيار داشته و مرثيه های خود را دربارهی رويدادهای عاشورا سروده
است، گويا به اشارهی ميرزا تقی خان امير كبير بوده است چون امير میخواسته است،
مراث سخته و سنجيده ای را جانشين مضمونهای سخفيف و عاميانهی آن روزگار كند،
سروش قصيده را به شيوهی قدما سروده است. در اين قصايد بويژه از پی معزی و فرخی
رفته و به گونهای از «سهل ممتنع» دست يافته است.
ديوان
سروش مجموعهای است از قصيده ها، فتحنامه ها و مثنوی ها و مثنوی های او مشتمل است
بر عنوان هایی چون: اردیبهشت نامه، ساقی نامه، الهی نامه، و كتابی به نام «شمس
المناقب» حاوی قصيده هایی در مدح پيامبر گرامی اسلام و خاندان او و شست بند میشد
و مثنويي به نام «روضه المانوار»- در بيان رويدادهای كربلا و ديوانی به نام «زينه
المدايح» ديوان سروش به كوشش و تصحيح زنده ياد دكتر محمدجعفر محجوب و با مقدمهی
شادروان جلال الدين همایی از سوی انتشارات اميركبير در سال 1340 در دو جلد منتشر
شده است و اینک نمونهای از شعر او یک غزل كه در آن، از پی سعدی رفته است.
این محصول را با دیگران به اشتراک بگذارید
در سایتهای ما برای شخصیسازی محتوا و تبلیغات از کوکیها و فناوریهای مشابه استفاده میشود. شما میتوانید جزئیات بیشتر را پیدا کرده و تنظیمات شخصی خود را در زیر تغییر دهید. با کلیک بر روی OK یا با کلیک بر روی هر محتوایی در سایتهای ما، با استفاده از این کوکیها و فناوریهای مشابه موافقت میکنید.
When you visit any of our websites, it may store or retrieve information on your browser, mostly in the form of cookies. This information might be about you, your preferences or your device and is mostly used to make the site work as you expect it to. The information does not usually directly identify you, but it can give you a more personalized web experience. Because we respect your right to privacy, you can choose not to allow some types of cookies. Click on the different category headings to find out more and manage your preferences. Please note, that blocking some types of cookies may impact your experience of the site and the services we are able to offer.