روزی که آتش جنگ دوم در اروپا زبانه کشید
ایران بیطرفی خود را اعلام داشت زیرا پدرم به هیچوجه میل نداشت که کشورش دچار جنگ
بشود. از اینرو اعلام داشت که دولت ایران در برابر هر گونه عملی که از طرف دول
محور و یا دول متفق پیش آید قدرت حفظ بیطرفی خود را دارد سیاست پدرم در این جمله
خلاصه میشد که بیطرفی باید با قدرت توأم باشد پس از حمله هیتلر به کشور روسیه که
در روز ۲۲
ژوئن ۱۹۴۰
رخ داد کشور ایران بیطرفی خود را مجدداً تأیید و تأکید کرد. حمله عظیم آلمان به
شوروی بر همه کس ثابت کرد که جز با کمک سریع انگلیس و آمریکا بقای روسیه ممتنع است.
با توجه دقیق به نقشه جهان دشواری متفقین و
در انتخاب راه عملی برای رساندن این کمک آشکار می شود زیرا «ولادی و سنگ و سایر
بنادر شوروی در خاور دور تحت مراقبت شدید نیروی دریایی ژاپن بود که عملاً در ماه
سپتامبر ۱۹۴۰
با آلمان همدست و متحد شده ولی هنوز وارد جنگ نشده بود.
به علاوه مسافت این بنادر از جبهه غربی
روسیه بسیار زیاد بود. متفقین از طریق بندر «مورمانسک» که در کرانه اقیانوس منجمد
شمالی واقع شده است به روسها کمکهایی میکردند. این راه دریایی بسیار خطرناک بود
زیرا کشتیهای حامل مهمات به آسانی مورد حمله زیر دریاییهای آلمان که در کرانه های
نروز در کمین بودند قرار می گرفتند. به علاوه تجهیزات و تسهیلات راه آهن و امکانات
بندر مورمانسک بسیار محدود و غیر کافی بود و ممکن نبود به سرعت این بندر را برای
این امر مهم حاضر ساخت. از لحاظ فرضی (شوری) راه مدیترانه و دریای سیاه برای کمک
به روسها عملی به نظر می آمد ولی خطر دریای مدیترانه برای کشتیرانی متفقین هر روز
افزایش می یافت، به علاوه ترکیه که سعی داشت بیطرفی خود را مانند ایران حفظ نماید
تنگه داردانل را بسته بود و چون عرض این تنگه در بعضی نقاط از یک میل هم کمتر است
با زور داخل شدن به آن هم با مقاومت شدید ترکها مواجه میشد و به احتمال قوی موجب
مداخله آلمانیها که یونان و بلغارستان را در تصرف داشتند میگردید. نتیجه این
مشکلات آن شد که متفقین یگانه راه عملی را برای انجام منظور خود در نظر گیرند و آن
طریق خلیج فارس و راه آهن سرتاسری ایران بود و از طعنه تقدیر روس و انگلیس نه تنها
وطن عزیز پدرم را اشغال کردند بلکه ضربه ای دردناک هم بر روح وی وارد آوردند بدین
کیفیت که راه آهن سرتاسری ایران را که تازه بنای آن تکمیل شده و مورد علاقه شدید
وی بود به عملیات خود انحصار دادند.
در آن زمان دستگاه تبلیغاتی انگلیسی و روسی
میگفتند که علت ورود متفقین به ایران این بود که پدرم نقض بیطرفی کرده و حاضر نشده
است آلمانیهای مقیم ایران را اخراج کند. ولی این دلیل بسیار سطحی و کودکانه بود
زیرا اولاً در آن موقع تنها متخصصین آلمانی در ایران نبودند بلکه عده زیادی هم از
اتباع متفقین در کشور ما اقامت و تحت حمایت قانون ایران قرار داشتند.
ثانیاً با توجه به آنچه که گفته شد خطری که
متفقین را تهدید میکرد خیلی بزرگتر از قضیه جزئی اقامت تنی چند از اتباع آلمان در
ایران بود و امروز همه با من هم عقیده اند که اگر متفقین راههای ایران را برای
رساندن مهمات ضرور نداشتند به احتمال قوی کشور مرا در جنگ دوم جهانی اشغال نمی
کردند این نکته را هم باید در نظر داشت که اگر المانيها خط دفاعی روسیه را در
قفقاز در هم شکسته بودند، چنانکه در حمله بهار سال ۱۹۴۲ نزدیک بود به این کار توفیق یابند، بدون
تردید به پیشروی خود در داخله ایران ادامه می دادند زیرا همه کسی میداند که طبق
طرح معروف به طرح «روزنبرگه هدف نازیها آن بود که فتوحات خود را در خاور نزدیک تا
حدود خلیج فارس امتداد دهند و به هندوستان نزدیک شوند. و از آن گذشته علل دیگری
آنها را به رسیدن به خلیج فارس وادار می کرد زیرا در ضمن اینکه میخواستند نفت
فففاز را بخود اختصاص داده و روسها را از آن محروم سازند آرزو داشتند که نفت ایران
و پالایشگاههای آن را تصرف نمایند و دست انگلیها را از آن کوتاه سازند.
آلمانها به خوبی میدانستند که نیروی دریایی
انگلیس و نیروهای زمینی و هوایی منطقین سوخت خود را از نفت ایران تأمین میکنند و
کوشش می کردند که یگانه راه رساندن کمک متفقین را به روسها از کار بیاندازند. قدر
این موقع رابطه علت و معلول قضایا را باید در نظر آورد. اگر متفقین از راه ایران
آنهمه مهمات به روسیه نمی رسانیدند احتمال می رفت که حمله آلمانها در سال ۱۹۴۲ به پیروزی منتهی گردد و کشور من را نیز
مسخر کنند. شاید بعضی از هموطنان از این پیروزی که موجب محو نفوذ روس و انگلیس بود
استقبال میکردند ولی دیر یا زود زندگانی زیر تسلط هیتلر آنها را مأیوس می ساخت. به
هر حال وقتی از گوشه و کنار انعقاد قرارداد سری روس و آلمان که به موجب آن روسها
حق ؟ تسلط بر کشور ایران را به دست آورده بودند به گوش آنها رسید تغییر عقیده داد
B, انگلیسیها را بیش از پیش نگران ساخت که
مبادا هندوستان و کانال سوئز و مناطق نفت خیز خاورمیانه به مخاطره افتد.
پدرم د از اواسط سال ۱۹۴۰ نگرانی انگلیسها نسبت به نفوذ آلمان در
ایران افزایش می یافت و چند بار به دولت ایران در این مورد اخطار و پیشنهاد نمودند
که تعداد متخصصین و مستشاران مختلف آلمانی و ملینهای دیگر در کشور ما محدود گردد
ولی خاطرنشان ساخت که تعویض متخصصین آلمانی اشکال دارد و آلمانیها چنین عملی را به
نقض بیطرفی ایران تفسیر خواهند کرد. ضمناً پدرم اطمینان داد که دولت او به خوبی
قادر است که از هرگونه عمل ناروای آلمانیها در ایران جلوگیری نماید. اینک که جنگ
دوم جهانی خاتمه یافته و بگذشته می نگریم این حقیقت باید گفته شود که تا آنجایی که
اطلاع دارم در دوران جنگ حتی یک فقره خرابکاری موثر و مهم در تأسیسات راه آهن و
صنایع نفت ایران رخ نداد. قدر ۱۹ ژوئیه همان سال دولتین روس و انگلیس یادداشت مشترکی به مقامات رسمی
ایران تسلیم و در ۱۶ اوت یادداشت شدید اللحن تری ارسال نمودند ولی جوابهایی که دولت ایران
میداد به نظر آنها قطعی نمی آمد.
این محصول را با دیگران به اشتراک بگذارید
در سایتهای ما برای شخصیسازی محتوا و تبلیغات از کوکیها و فناوریهای مشابه استفاده میشود. شما میتوانید جزئیات بیشتر را پیدا کرده و تنظیمات شخصی خود را در زیر تغییر دهید. با کلیک بر روی OK یا با کلیک بر روی هر محتوایی در سایتهای ما، با استفاده از این کوکیها و فناوریهای مشابه موافقت میکنید.
When you visit any of our websites, it may store or retrieve information on your browser, mostly in the form of cookies. This information might be about you, your preferences or your device and is mostly used to make the site work as you expect it to. The information does not usually directly identify you, but it can give you a more personalized web experience. Because we respect your right to privacy, you can choose not to allow some types of cookies. Click on the different category headings to find out more and manage your preferences. Please note, that blocking some types of cookies may impact your experience of the site and the services we are able to offer.